پایگاه اطلاع رسانی زرند و کوهبنان

زندگينامه شهید:

نام و نام خانوادگی: علی خسروی

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: 1348

محل تولد: زرند

تاریخ شهادت: 1365

محل شهادت: منطقه مهران

شهيد،از طلوع تا عروج:

شهید علی خسروی در سال 1348 در شهرستان زرند کرمان متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سال سوم حوزه علمیه ادامه داد. با شروع جنگ تحمیلی ، عازم میادین نبرد حق برضد باطل گردید. در جبهه کارهای شجاعانه ی بسیاری انجام داد. از این رو با نام مستعار «شجاع» در میان رزمندگان مشهور شده بود. او به عنوان یک آرپی جی زن کارآمد در میان همرزمان مشهور بود. سرانجام در عملیات مهران در منطقه مهران در سال 1365، از ناحیه پیشانی مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

پیکر پاکش را در بهشت زهرای شهرستان زرند به خاک سپرده اند.

خاطراتی درباره شهید از زبان دیگران:

  مادر شهید می گوید: دفعه ی آخری که آمد گفت: این چند روز می خواهم تمام اقوام را ببینم و دور هم باشیم شاید من برنگشتم. در خانه ی عمه اش مهمان بودیم. سر سفره شام دیدیم علی دارد نان و ماست می خورد. گفتم چرا غذا نمی خوری؟ گفت نمی توانم بخورم، یاد بچه های جبهه افتادم که الان همین نان و ماست را هم ندارند بخورند. بعد از شام هم پدر و پدربزرگش شروع به صحبت درباره دیگران کردند که یکدفعه علی به پدر و پدربزرگش گفت: سوره حمد را بخوانید که من یاد بگیرم، بعد که همه سرگرم خواندن سوره حمد شدند گفت: این طوری بهتر است دیگر غیبت کسی نمی شود.

به ايشان گفتم: من دوست دارم كه تو طلبه شوي. شهيد در جواب مادر گفت: من حتي اگر طلبه هم شوم يا اگر آيت الله هم بشوم، آخرش كرم ها بايد مرا بخورند، ولي اگر شهيد بشوم كرم ها مرا نمي خورند.

با شنيدن پيام امام خميني رحمه الله عليه به جبهه رفت ، مي گفت: اگر به جبهه نرويم كاهلي كرده ايم.

شهيد در امور خانه به مادرش كمك مي کرد. يك دفعه كه از قم آمده بود مادر در خانه نبود، در غياب مادر، خانه را تمیز کرد. وقتي مادر برگشت و دید كه خانه بسيار تميز است و متوجه شد كه وی برگشته و خانه راتميز كرده است.

بخشی از وصیت نامه شهید:

«اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیا ولی الله، اشهد ان الجنه حق و النار حق.»

اگر مال دنیا را آخر کار باید گذاشت و رفت، پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نکند و اگر این بدن های ما ساخته شده است که آخر کار بمیرد پس چرا در راه خدا قطعه قطعه نشود. اگر این چنین است که علی (ع) فرمود: «فاحذرو الموت فانه یاتی بامر عظیم ان فررتم منه ادرککم و ان اقمتم له اخذکم»1  و اگر دنیا فانی و آخرت باقی است، پس چه بهتر که انسان، سرافراز از دنیا برود در حالیکه مرگش درسی برای دیگران و خنجری بر قلب اهریمنان باشد و این مرگ، مرگی نیست به جز شهادت. خدا را شکر که بر ما منت نهاد، ما را مسلمان و شیعه قرار داد تا در راه او همچون علی (ع) بجنگیم و هدف علی (ع) را دنباله رو باشیم.

ای جوانان عزیز! نکند در بستر بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد؛ نکند در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد؛ مبادا بی تفاوت بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. و الان حسین زمان، امام امت است. دنبال او بروید. به فرمانش عمل کنید. قدر امام را که نعمتی ناشناخته است بدانید. طول عمرش را از خداوند طلب کنید. به حرف منافقان گوش ندهید. با منافقان مبارزه کنید. از گناهان دوری کنید. واجبات الهی را ترک نکنید. از محرمات دوری کنید. از موقعیت، کمال استفاده را ببرید. از نعمت جنگ خوب استفاده کنید و خودتان را بسازید تا جامعه ساخته شود و مقدمات ظهور مولا امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) فراهم شود.

خواهران گرامی! حجاب، حجاب. این حجاب شما روحیه ای برای لشکریان حق و مشت محکمی است بر دهان دشمنان اسلام. همیشه در صحنه و پیرو امام باشید. همه ی کارهایتان برای خدا باشد. مساجد را که جبهه های باارزشی هستند رها نکنید. جبهه های جنگ را پر کنید که درخت اسلام احتیاج به خون دارد. اگر اسلام با دادن این جسم ضعیف و خاکی ما زنده می ماند پس بیایید فدای اسلام بشویم و خون خود را نثار کنیم. من اینک احساس می کنم گهربارترین لحظات عمرم را می گذرانم، چرا که کم کم قلبم از تپش می افتد و شهادت مرا در آغوش خود می خواند و عشق دیدار مولا علی (ع) مرا بی قرار کرده است.

پدر و مادر عزیزم! در این برهه از زمان برای فرزندتان آرزوی پیوستن به علی اکبر حسین (ع) را داشته باشید و بر خود ببالید که امانت خدا را به او بازگرداندید. شهادت من تولد من است، پس خوشحال باشید که علی متولد شد. در همه ی مصیبت هایتان مصیبت امام حسین (ع) را به یاد بیاورید و صبر را پیشه ی خود سازید که خدا با صابران است و برایم دعا کنید.

خدایا توفیق شهادت در راهت را نصیبم کن و در موقع جان دادن نام خودت را بر زبانم جاری کن و امام عصر (عج) را بر بالینم حاضر نما و مرگم را اول راحتی ام قرار بده.

عروج:

سرانجام این عقاب بلند پرواز آسمان عشق و محبّت در سال 1365 تا بی نهایت عروج کرد و تن خاکی را گذارد با شهادت، عاقبتی نیکو برای خود رقم زد.

سلام بر او و همه شهیدان راه حق باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *