پایگاه اطلاع رسانی زرند و کوهبنان

زندگي نامه شهيد:

نام و نام خانوادگي: نجف كاظمي

نام پدر: محمد

محل تولد: روستاي طغرالجرد

تاريخ شهادت: 12/2/61

محل شهادت: خرمشهر(فرسيه)

شهيد،از طلوع تا عروج :

در سال 1344 در روستاي طغرالجرد از توابع شهرستان زرند به دنيا آمد. از همان كودكي آراسته به اخلاق نيكو بود .

در دوران نوجواني در حالي كه كلاس سوم راهنمايي را مي گذراند ، در پخش اعلاميه و نوشتن شعار روي ديوارها و تكثير نوارهاي حضرت امام (ره) سعي داشت و بعد از انقلاب با عضويت فعال در انجمن اسلامي مدرسه و مطالعات پيوسته پيرامون مسائل مذهبي و سياسي خار چشم دشمنان شده بود و بالاخره در جرياني از او خواسته بودند كه دست از كارهاي خود بر دارد و مورد مؤاخذه يكي از دبيران قرار گرفته و سرانجام از مدرسه اخراج مي گردد. شهيد به دليل آشنايي با شهيد حقاني كه از روحانيون محل بودند و علاقه زيادي كه به روحانيت داشت ، به تحصيل علوم ديني روي آورد و در يكي از مدارس علميه شهرستان يزد مشغول تحصیل مي شود. در محرم سال 1360 به زادگاه خود باز گشت و با جمعي از دوستان خود از جمله شهيد سيدعباس هاشمي عازم جبهه شد و بعد از دو ماه جهاد و حضور در عمليات فتح المبين با بدني زخمي به روستاي خود باز گشت  و بعد از استراحت مجددا براي تحصيل عازم مشهد گردید و در مدرسه امام محمد باقر (ع) ثبت نام کرد. بعد از حدود شش ماه تحصيل و تهذيب، با آگاهي از پيام امام (ره) بار ديگر عازم جبهه حق عليه باطل گردید . همزمان با  او برادر شهيد نيز از طريق سپاه پاسداران عازم جبهه ها شد . خانواده شهيد در نامه اي به وي مي نويسد كه برادرت اعزام شده تو  فعلا  مشغول تحصيل باش، او كه بدون جبهه ها به مانند ما هي بدون آب مي ماند ، در پاسخ نوشت : اكنون جهاد و جنگ با مفسدان و كافران در اولويت است. اگر ان شاءالله سعادت ياري كند و به درجه رفيع شهادت نائل شوم، به آرزوي خود مي رسم ، ولي اگر خدا نخواست و از قافله شهادت عقب ماندم، به اميد خدا درسم را ادامه خواهم داد.

او واقعا مفهوم شهادت را درك كرده بود. از نظر اخلاق ، رفتار، شجاعت و دليري و ايستادگي در مقابل افراد زبانزد خاص و عام بود ، وي هميشه اطرافيان را به امر به معروف و نهي از منكر سفارش مي كرد.

آخرين سفر او به جبهه مصادف با سوم فروردين 1361 بود كه ابتداي سفر او به سوي معشوق شد و در تاريخ 2/12/61 در حالي كه وضو گرفته بود و به طرف سنگر حركت مي كرد ، در اثر اصابت تركش در منطقه فرسيه اهواز در حالي كه اين شعر را مي خواند: شهيدم من شهيدم من ، به كام خود رسيدم من ، به سعادت و نعمت جاودان الهي نایل گردید.

وصیّت نامه شهید :

بسم رب الشهداء والصديقين

سلام من و تمام شهداء به رهبر كبيرانقلابمان امام خميني(ره)

برادران و خواهران براي رهبر دعا كنيد و براي رضاي خدا و طول عمر رهبر شبها نماز شب بخوانيد .

 براي این بنده خدا كه عمري خطا كرده ام دعا كنيد كه لااقل خاك پاي شهيدان ديگر باشم.

پدر و مادر عزيزم ، اميدوارم فرزند خويش را حلال كنيد و زينب وار صبر و استقامت به خرج دهيد . شما برادران و خواهران بدانيد كه با ريختن هر قطره خون شهيدي ، بار مسئوليت شما بيشتر مي شود و اين را هم بدانيد كه: (آن ها كه رفتند كاري حسيني كردند و آنها كه ماندند بايد كاري زينبي كنند).

در صحنه باشيد و سوژه به دست دشمن ندهيد، در مراسم دعا شركت كنيد. و از شما برادرانم مي خواهم كه ان شاءالله درس هايتان را رها نكنيد و همكاري با سپاه را فراموش نكنيد.

شما برادران، ‌مؤمنيد والمؤمن ### ، مبادا سوژه به دست دشمن دهيد . در برابر خون شهدا مسئوليد و مبادا دشواري ها و سختي هاي راه شما را خسته و نااميد كند چرا كه به فرموده مولاي متقيان و امام عارفان علي (ع) المؤمن كالجبل الراسخ ، به گونه اي كه حتي اگر كوهها هم از جاي خود كنده شدند ، شما همچنان پا برجا باشيد ، چرا كه: «والذين جاهدوا فينا لنهد ينهم سبلنا…1» 

عروج :

سرانجام این آیینه تمام نمای صفات اهل ایمان ، در تاریخ 12/2/61 بی صبرانه پای در رکاب کرد و به ندای ارجعی پاسخ گفت و با شهادت خویش ، محبّت را بر همگام اتمام نمود .

سلام بر او و همه شهیدان راه حق باد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *