زندگی نامه شهید :
نام و نام خانوادگی : غلامرضا یزدانی
نام پدر : رمضان
تاریخ تولد: 1346
محل تولد: زرند
تاریخ شهادت : 1365
محل شهادت : مهران ، کربلای 1
شهيد،از طلوع تا عروج :
در سال 1346 در خانواده ای مستضعف و مذهبی دیده به جهان گشود. نام او را ، غلامرضا نهادند. تا در آینده فرزند ی پاک برای خانواده و فردی مفید برای جامعه ی خود گردد.
در چهره ی کودکانه ی او علائم ارادت به مذهب و ائمه اطهار(ع) مشخص بود.علاقه ی زیادی به قرآن و قرائت و تعلیم آن ، دعای کمیل ، دعای توسل ، دعای ندبه ، و رفتن به نماز جمعه و جماعت داشت .
در تبلیغات سپاه و کارهای مربوط به کتابخانه ی عمومی شهر شرکت می کند.
با بچه های محله متواضع بود. حتی تابستان ها با کمک بچه های محل کتابخانه ی کوچکی در خانه دایر می کرد، تا هم خود و هم دیگران از آن استفاده کنند.
شهید پس از پایان دوره دبستان ، به مدرسه راهنمایی نواب صفوی و در سال 1360 وارددبیرستان شهید باهنر کرمان و در آخر سال با معدل بسیار خوب قبول شد.
از آنجا، چنان که لیاقت داشت ، وارد سربازخانه ی امام زمان (عج) ، حوزه علمیه جعفریه زرند شد. یک سال بعد برای ادامه ی تحصیل علوم دینی به قم هجرت کرد و در جوار مرقد نورانی حضرت معصومه (ع) به ادامه تحصیل پرداخت.
در حالی که به تحصیل اشتغال داشت ، در سال 63 وارد ارتش بیست میلیونی و راهی جبهه ی نور گشت .
در سال 63 دوبار به جبهه رفت. درعملیات بستان و جزیره ی مجنون شرکت داشت. در مجموع 5 باراز زرند و چندین باراز قم عازم جبهه های نور شد.
در عملیات جزیرۀ مجنون ، دوست و همرزم عزیزش (احمدسلطانی)مفقود گشت. از همان زمان سوگند یاد کرد که سلاح به زمین افتاده ی اورا برداردوراهش راادامه دهد.
هنگامی که به زرند می آمد، بیشتر از چهار الی پنج روز نزد خانواده ی خود نمی ماند و می گفت: حالا وقت مبارزه ، چه در جبهه و چه پشت جبهه می باشد. هنگام نشستن نیست.
وقت استراحت آنگاه است که دشمن را از کشور خود بیرون کنیم و ملت ایران همگی با هم در آسایش و راحتی باشند. حالا زمان جنگیدن و مبارزه کردن با دشمنان داخلی و خارجی است.
آرزوی شهید در 12/4/1365 در ساعت 9:45 در عملیات کربلای 1 (منطقه ی مهران) تحقق یافت و دعوت پروردگار خویش را لبیک گفت.
خاطراتی دربارۀ شهید :
شهید خواب دیده بود که امام حسین (ع) دعوتش کرده و گفته بودند که باید بیایی پیش ما ، خواب خود را نزد آقای مشکینی (ره) مطرح کرده بود و آن بزرگوار فرموده بودند. یزدانی خوش به حالت تو شهید می شوی.
برای رزمندگان نوشیدنی آورده بودند که بخورند و نفس بگیرند، شهید که بی سیم چی بود ، بی سیم را رها می کند واز روی علاقه ای که به رزمندگان داشته برای آنها نوشیدنی می رساند و در همان حال به شهید مینایی می گوید : اسم این ارتفاع چیست؟ به او می گوید: قلاویزان . شهید می گوید: من از این جا نه یک قدم جلوتر می روم نه یک قدم عقب تر. و همان جا در حالی که نوشیدنی ها را بین بچه ها تقسیم می کند و به سنگر برمی گردد که هواپیمای عراقی راکت می زند و او به فیض شهادت نائل می شود.
وصيتنامه شهيد :
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون
خدایا! دراین عالم و جهان ، به جز تو کسی را نداریم ، خدایا! هر چه هست توهستی . وجودم از توست و هستی ام برای توست .
(واصطنعتک لنفسی) خودت فرمودی که تو را آفریدم و ساختم برای خودم.
خدایا! در این دنیا از تو یک چیز می خواهم وآن محبت و عشق به توست. بارها در نمازهایم از تو می خواستم که مرا محب خویش قرار بدهی ، زیرا در آن موقع برای خودم وجودی را احساس نخواهم کرد. و با خودم گفتم که راه محبت واقعی مطیع امر مولا بودن است، و آن را نیز از تو خواستم .
در راه اطاعت هر مشکلی را باید تحمّل کرد؛ برای همین پا گذاشتم به صحنه و خشنود شدم به خواست خودت و هم اکنون هم آماده ی نبرد هستم . پس ای خدای بزرگ ! اگر بخواهم زودتر به توبرسم ، بایستی کوله بار گناهم را سبک گردانی .
ای خدای بزرگ ، ما روسیاهان درگاهت هستیم ،خودت عنایتی فرما.
مهدی جان ، ای فرمانده عزیزم ؛ از دل و جان تورا دوست دارم . به تو عشق می ورزم و گاهگاهی که در مشکلات قرار می گیرم ، یادم می آید که بنده فرماندهی به نام حجه بن الحسن العسکری (عج) دارم و دلم تسلی می یابد. مهدی جان ؛ امیدوارم که سربازت را در شب اول قبر ، در عالم برزخ و قیامت فراموش ننمایی و از بدی های سربازت بگذری.
ای امام عزیزم ؛ مطیع تو هستم . و اگر مطیع شما نباشم ، در واقع مطیع خدا نیستم . ای امام عزیزم ؛
بنده خونم را می دهم تا روز قیامت جلوی شما سربه زیر نباشم و خجل نگردم.
امام عزیزم ؛ جان پاکان فدای یک لحظه ی عمر شما باشد. از تو می خواهم که روز قیامت مرادر صف یاران خویش قرار بدهی و ما را از شفاعت خود بهره مند گردانی.
ای مردم فداکار و سلحشور، درودتان باد که مشمول نعمت های عظیم الهی قرار گرفتید . قدر و منزلت امام را بدانید . قدر ولایت را بدانید و شکر این نعمت را بکنید ، زیرا حضرت علی (ع) می فرمایند: هنگامی که نعمتی به شما رسید آن را با کم شکر کردن فراری ندهید .
مردم ، پشتیبان ولایت فقیه باشید. یاران امام را پشتیبانی کنید. و موقعیت اسلام و جهان رادرک کنید و با خدا رابطه برقرار کنید که رابطه با او مکمل همه ی خوبی هاست.
گفت : کز چشم همه خلق بیفتم سهل است
تو مپندار که مخذول تو را ناصر نیست
عروج :
سرانجام ایم واعظ متعّظ و روحانی خبیر و آگاه ، با شهادت خویش ، رسالت خود را اعلام و رسالۀ خود را امضا نمود و در تاریخ 12/4/1365 به امام متقیان اقتدا کرد .سلام بر او و همۀ شهیدان راه حق باد .